کیارشکیارش، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 9 روز سن داره

هستی مامان و بابا

بدون عنوان

کیارشم، تازگیها برای بعضی آهنگا اسم گذاشتی و تا صدای موسیقی اش میاد اسمشونو میگی. اینم چند تا عکس که به زحمت گرفتم.   ...
15 دی 1392

کیانوش

امسال به مناسبت تولدت فرصتی شد تا از خاله کیانوش برات بنویسم. خاله کیانوش دوست و همکار مامانه. البته الان به اسم خوب می‌شناسیش. از قبل از اینکه به دنیا بیای خیلی برات و برام زحمت کشیده. دوستای دیگه هم بودند که کمک حالم بودن مثل خاله زهرا و خاله نوشین ولی بیشتر زحمتمون برای خاله کیانوش بوده. خاله کیانوش مجرده و در نتیجه بچه نداره اما... بچه‌ها رو خیلی دوست داره و تو هم که دیگه جایگاه ویژه‌ای داری.   ما هم دوست داریم و امیدواریم  زودتر ازدواج خوب خاله کیانوش و بعدش یک بچه مامانی که خدا بهش هدیه داده رو ببینیم.  مامان کیانوش هنرمند هستن و تا حالا برات سه دست ژاکت و شلوار و کلاه و یک دستکش ناز برات بافتن. دستشون د...
3 دی 1392

شب یلدا

  عسلکم، شیرین بامزه من   دیشب نمی‌دونی چی کار می‌کردی. شب یلدا بود و ما هم خونه بابایی با خاله شیوا اینا. وقتی دورت شلوغ میشه ذوق می‌کنی. با شادی دور خودت می‌چرخی و آواز می‌خونی و صدا درمیاری. عمو کیوان برات یک آقای کیمدی خریده بود و من هم چند تا بادکنک. آخه عاشق بادکنکی. هی میگی باد کن و خالی که میشه کیف میکنی. می‌ترکونیش و بعد میگی بریم بادکنک بخریم. دیشب که از بس بازی کردی هلاک و خسته شدی طوری که وقتی رفتیم خونمون رو تخت سریع خوابت برد.   عشق مامان اینقدر با محبتی که باورم نمیشه. مناسبتها رو خوب تشخیص میدی. دیشب موقع رفتن به خونه وقتی دیدی که قطعا رفتنی شدیم دویدی و یکی یکی...
1 دی 1392
1